آه...یاس ارغوانی علی
يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۳۸ ب.ظ
در نگو دیوار می افتد به خاک
مثل یک آوار می افتد به خاک
دل نگو دلدار می ریزد بهم
غم نگو غمخوار می افتد به خاک
با به یاد آوردن دیوار و در
حیدر کرّار می افتد به خاک
تا که بابایی نیفتد بر زمین
مادری صدبار می افتد به خاک
آه...یاس ارغوانی علی
در هجوم خار می افتد به خاک
وای از آن روزی که در اوج عطش
خیمه ی سردار می افتد به خاک
خواهری می بیند از بالای تلّ
حنجری تبدار می افتد به خاک
پای آتش در مدینه باز شد
کربلا از کوچه ها آغاز شد
شاعر: اسماعیل شبرنگ
۹۴/۰۱/۰۲